شمارهٔ 132 - ایضاً له
1. ای سروری که زیبد ، کز نعل مرکب تو
2. در دست و پای دولت، خلخال و پاره باشد
3. خورشید چرخ پیما ، با آن شکوه و هیبت
4. در موکب جلالت ، خود یک سواره باشد
5. در معرضی که خشمت ، آهخت تیغ کینه
6. زوبین تیر آرش ، یک گوشت خواره باشد
7. در چشم عقل خصمت ، هم شوکتی ندارد
8. چون گل بزیر دامنش ، ار صد کناره باشد
9. پیراهنی که شاید، بالای همّتت را
10. ماه نوش بود زه ، مهرش قواره باشد
11. دانی که این دعاگو ، با احتیاج مفرط
12. ار لجّۀ مطامع ، چون برکناره باشد
13. از نوک خار سوزن ، هم عاریت نخواهد
14. چون گل لباس عیشش، گر پاره پاره باشد
15. با این همه معانی ، کز بام چرخ ازرق
16. بر دختران طبعم ، اختر نظاره باشد
17. هر تیر نکته کان جست ، از شست خاطر من
18. بر هفت عضو اقلیم ، آنرا گذاره باشد
19. گرفی المثل چوسفره ، از نان کنم شکم پر
20. از احتشام طبعم ، با گوشواره باشد
21. مپسند کز تو باشم ، من در جوال عشوه
22. از تو دگر کسانرا ، زر در غواره باشد
23. این بارکش دل من ، کز آهنست گویی
24. تا چند از جنابت ، دروا چو ناره باشد
25. گر تربیت نیاید ، چون من کسی زجودت
26. از لطف بنده پرور ، خود کس چکاره باشد
27. عمری بوعده بودم ، فرجام نا امیدی
28. تاریخ خاطر من ، باری دوباره باشد
29. نه هیچ بوی جاهی ، نه هیچ رنگ مالی
30. محرومیی بدینسان ، بس آشکاره باشد
31. زین لفظهای شیرین ، وین نکته های موزون
32. کز وی چو موم گردد ، گر سنگ خاره باشد
33. بسیار عرضه کردم ، یک جو نگردد سودم
34. کس را درین چه تاوان؟ این از ستاره باشد
35. ترک صداع کردم ، خاموش گشتم آری
36. حرمان چو غالب آمد ، آنرا چه چاره باشد؟
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده