شمارهٔ 153 - وله ایضا
1. از رضی الملک الحق شرمساری حاصلست
2. بس که اندر حقّ من لطف و کرمها می کند
3. لیک تا فصل خزان آغاز دم سردی نهاد
4. گوییا کآن دم سرایت با تن ما می کند
5. در خوی خجلت غرق گردد سراپایم همی
6. کز تو خادم زاده رسم خود تقاضا می کند
7. گر چه اندر خدمت تو این سخن جزوی بود
8. گر تو دستوری دهی بگذارمش تا می کند
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده