کمال‌الدین اسماعیل_دیوانقطعه ها (فهرست)

شمارهٔ 191 - وله ایضا

1. سحرگهان که دل از بند خود برون آید

2. به پای فکر برین بام بیستون آید

3. خرد چراغ یقین پیش راه دل دارد

4. سوی نشیمن اصلیش رهنمون آید

5. هر آنچه جان مصفّاست قصد عرش کند

6. هر آنچه ثقل طبیعی بود نگون آید

7. حدوث را پس پشت افکند، قدم جوید

8. علّو همّتش از نهمتش فزون اید

9. شعاع مهر ازل بام و در فرو گیرد

10. وگر حجاب نباشد در اندرون آید

11. در خزانۀ الطاف غیب بگشایند

12. وزو به عالم جان تحفه گونه گون آید

13. نسیم باد سحرگاهی از چمن بجهد

14. به بوی او دل از اندیشه ها برون اید

15. به تخت ملک بر آید خرد سلیمان وار

16. هوا که دیو ستنبه ست ازو زبون آید

17. چو عشق سلسلۀ شوق را بجنباند

18. شکیب دور شود، عقل در جنون آید

19. همی رود سر هستی نهاده بر کف دست

20. چو بددلان نخورد غم که کار چون آید

21. به پای بیخودی آنجا بدان مقام رسد

22. که گر بگویم از ان رنگ بوی خون آید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سرو می خواست به پابوس تو آید چون آب
* لیکن از جو نتوانست به یک پا بگذشت
شعر کامل
کمال خجندی
* ملامتگوی عاشق را چه گوید مردم دانا
* که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل
شعر کامل
سعدی
* عید آمد و عید آمد یاری که رمید آمد
* عیدانه فراوان شد تا باد چنین بادا
شعر کامل
مولوی