شمارهٔ 207 - وله ایضا
1. ایا صدری که بی عون سخایت
2. ز زانو بر نمی دارد هنر سر
3. قضا با اسمان صد بار گفتست
4. که از فرمان او بیرون مبر سر
5. کمان چرخ را بازوی حکمت
6. چو چنبر آورد در یکدگر سر
7. ز انعام تو دارد خون در رگ
8. هر آنکس را که باشد مغز درسر
9. بدان جبّه که پارم داده بودی
10. مرا بفراشتی از ماه و خورسر
11. همی گردد مرا در سرکه امسال
12. ستانم جبّه و دستار بر سر
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده