کمال‌الدین اسماعیل_دیوانقطعه ها (فهرست)

شمارهٔ 240 - ایضا له

1. من از تشریف مولانا چنان تنگ آمدم الحق

2. که در وی می گمان بردم که من ماهی در شستم

3. از آن دراعّۀ تنگم قبای صبر تنگ آمد

4. بلی چون تنگ روزیّم به رزق خویش پیوستم

5. چو شرط آمد که هر ظرفی بود از جنس مظروفش

6. ضرورت آستینم تنگ و کوته بود چون دستم

7. ز تنگی سینه و حلقم چنان افشرده شد درهم

8. که در وی چون بسرفیدم زده جا درز بگسستم

9. همه اجزای او پر شد چو آکندم درو خود را

10. روان شد از شکم گوزم چو خود را اندران بستم

11. نه خلعت بد مضیقی بد که در وی کرد محبوسم

12. شکنجه ست این نه دراعّه که پهلو خرد بشکستم

13. چو بوقی تنگ بود و من شکم ور چون دهل بودم

14. دهل در بوق پنهان کرد مشکل می توانستم

15. نرفتم پیش از این در بند تشریف تو من هرگز

16. کنون باری ز سر تا پای اندر بند آن هستم

17. همی گفتم که تا آنرا نپوشم من بننشینم

18. کنون از تنگیش تا آن بپوشیدم بننشستم

19. لباسی پنج گز بالا که دوزی از دوگز جامه

20. فرا خایش تو خود دانی، بدادم شرح و وارستم

21. اگر چه صورت نزعست بر کندن چنین جامه

22. ز تن کردم برون آخر وزین زندان برون جستم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سرو چون نازد به خوبی در بهارستان ناز
* از سهی سرو نگارستان من یاد آورید
شعر کامل
محتشم کاشانی
* خرقه زهد و جام می گر چه نه درخور همند
* این همه نقش می‌زنم از جهت رضای تو
شعر کامل
حافظ
* چه لطیفست قبا بر تن چون سرو روانت
* آه اگر چون کمرم دست رسیدی به میانت
شعر کامل
سعدی