شمارهٔ 304 - و له ایضاً
1. ای در دعای جان تو اجرام یک زبان
2. وی در هوای مهر تو خورشید یک دله
3. در ظلمت حوادث عقل از برای خلق
4. افروخته ز رای تو صد گونه مشعله
5. از کوی آرزو بدر خانۀ کرم
6. کلکت کشیده باشد از انعام سلسله
7. رای تو و سپهر بهم شمع و شمعدان
8. دست نیاز و حلقۀ تو گوی و انگله
9. باما بوعده یی که نهادی وفا نمای
10. دانی که نیست رسم کریمان مماطله
11. چون من نخواهم و تو نیاری مرا بیاد
12. کاری بود درازتر از راه قافله
13. چون با تو از طریق مروّت من گدا
14. بر مردمی نهادم اساس معامله
15. چو با همه بزرگی و فرزانگی خویش
16. لایقق بود که این کنی اندر مقابله؟
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده