کمال‌الدین اسماعیل_دیوانقطعه ها (فهرست)

شمارهٔ 321 - در مدح صدر قوام الملّة و الّدین ابراهیم بنداری گوید و به دمشق فرستد.

1. نسیم باد صبا هیچ عزم آن داری

2. که این تکاسل طبعیّ خویش بگذاری

3. به پای تو چودو گامست طول و عرض جهان

4. به گاه قطع مسافت ز تیز رفتاری

5. توقّعی ز تو دارم ز روی همنفسی

6. اگر به ثقل نداری و رنج نشماری

7. تجشّمی کن و یکدم بکارها پرداز

8. ناتوانی اگر چه مزاج ها داری

9. سحرگهی که بعون دعای شبخیزان

10. سبک ترک شده باشی ز رنج بیماری

11. ز اصفهان حرکت کن به شام صبحدمی

12. بنزد صدرافاضل قوام بنداری

13. چو با نسایم اخلاق او در آمیزی

14. ز روی نسبت هم پیشگیّ و همکاری

15. نگاه دار ز بهر دماغ مشتاقان

16. ز خاک پایش اگر شمّه یی بدست آری

17. ودیعه های دعا و ثنای من چندان

18. که حصر آن متعذّر بود ز بسیاری

19. سزد که بر طبق شوق و معرض اخلاص

20. چنان که من بسپارم تو نیز بسپاری

21. از آن سپس که ببوسی زمین حضرت او

22. پیام من به زبان ثناتو بگزاری

23. بگو که ای ز معانیّ خوب و سیرت نیک

24. بجای آنکه بهر مدحتی سزاواری

25. به رسته های چمن بر مجاهزان بهار

26. همه ز کیسۀ خلقت کنند عطّاری

27. چو تو عرایس افکار خویش جلوه دهی

28. شود ز شرم رخت آفتاب گلناری

29. سیاه روی کند همچو زاغ طوطی را

30. زبان کلک تو انکام نغز گفتاری

31. ستارگان فلک با کمال شبخیزی

32. ز دولت تو کنند التماس بیداری

33. ز عکس خون دل حاسدان تو هر شام

34. چو مغز پسته شود آسمان زنگاری

35. ز هیچگونه برین صوب ما نمی گذری

36. دل تو عادت راحت گرفت پنداری

37. مرا چو نام شریف تو بر زبان گذرد

38. ز لب به چشم رسد نوبت گهر باری

39. ز معظمات امور ارچه نیست پروایت

40. که نام ها به سرانگشت لطف بنگاری

41. از آن مکارم اخلاق نیست مستبعد

42. که یاد می کند از ما به وقت بیکاری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عشق و شباب و رندی مجموعه مراد است
* چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد
شعر کامل
حافظ
* ای غم اگر مو شوی پیش منت بار نیست
* پر شکرست این مقام هیچ تو را کار نیست
شعر کامل
مولوی
* بی سبب دادی گر آزارم خجل از من مباش
* کرده ام خاطرنشان خویش صد تقصیر را
شعر کامل
نظیری نیشابوری