خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 107

1. حاشا که مرا جز تو در دیده کسی باشد

2. یا جز غم عشق تو در دل هوسی باشد

3. کس چون تو نشان ندهد در کل جهان لیکن

4. چون این دل هر جائی هر جای بسی باشد

5. بر پای تو سر دارم گر سر خطری دارد

6. وصل تو به دست آرم گر دسترسی باشد

7. از خاک سر کویت خالی نشوم یک شب

8. گر بر سر هر سنگی حالی عسسی باشد

9. ز آنجا که توئی تا من صد ساله ره است الحق

10. ز اینجا که منم تا تو منزل نفسی باشد

11. از زحمت خاقانی مازار که بد نبود

12. گر خوان وصالت را چون او مگسی باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شب مردان خدا روز جهان افروزست
* روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست
شعر کامل
سعدی
* آفتاب از بیم آن کین جرم را نسبت بدوست
* همچو کلکت زرد شد بر گنبد نیلوفری
شعر کامل
انوری
* سرسری نتوان به کنه حیله اندوزان رسید
* کز تأمل آب زیرکاه روشن می شود
شعر کامل
صائب تبریزی