خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 110

1. مهر تو بر دیگران نتوان نهاد

2. گوهر اندر خاکدان نتوان نهاد

3. مایهٔ من کیمیای عشق توست

4. مایه در وجه زیان نتوان نهاد

5. دست دست توست و جان ماوای تو

6. پای صورت در میان نتوان نهاد

7. بارها گفتی که بوسی بخشمت

8. تا نبخشی، دل بر آن نتوان نهاد

9. بر جهان گفتی که دل باید نهاد

10. بر تو بتوان، بر جهان نتوان نهاد

11. گر زمانه داد ندهد یا فلک

12. بر تو جرم این و آن نتوان نهاد

13. با زمانه پنجه درنتوان فکند

14. بر فلک هم نردبان نتوان نهاد

15. تا به کوی توست خاقانی مقیم

16. رخت او بر آستان نتوان نهاد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شگفت نیست دلم چون انار اگر بکفد
* که قطره قطره خونش به ناردان ماند
شعر کامل
سعدی
* ز حال ما دلت آگه شود مگر وقتی
* که لاله بردمد از خاک کشتگان غمت
شعر کامل
حافظ
* ما ز یاران چشم یاری داشتیم
* خود غلط بود آن چه ما پنداشتیم
شعر کامل
حافظ