خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 112

1. مرا وصلت به جانی برنیاید

2. تو را صد جان به چشم اندر نیاید

3. به دیداری قناعت کردم از دور

4. که تو ماهی و مه در برنیاید

5. بدان شرطی فروشد دل به کویت

6. که تا جان برنیاید، برنیاید

7. تو خود دانی که آن دل کو تو را خواست

8. برای خشک جانی برنیاید

9. به میدان هوا در تاختم اسب

10. به اقبالت مگر در سر نیاید

11. اگر روزم فرو شد در غم تو

12. فرو شو گو قیامت برنیاید

13. بد آمد حال خاقانی ز عشقت

14. سپاسی دارد ار بدتر نیاید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با کمال احتیاج از خلق استغنا خوش است
* با دهان خشک مردن بر لب دریا خوش است
شعر کامل
صائب تبریزی
* ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز
* مست است و در حق او کس این گمان ندارد
شعر کامل
حافظ
* آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع
* آتش آن است که در خرمن پروانه زدند
شعر کامل
حافظ