خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 14

1. گر مدعی نه‌ای غم جانان به جان طلب

2. جان چون به شهر عشق رسد نورهان طلب

3. خون خرد بریز و دیت بر عدم نویس

4. برگ هوا بساز و نثار از روان طلب

5. دی یاسجی ز ترکش جانانت گم شده است

6. دل و اشکاف و یاسح او در میان طلب

7. گر نیست گشتی از خود و با تو توئی نماند

8. از نیستی در آینهٔ دل نشان طلب

9. تا از طلب به یافت رسی سالهاست راه

10. بس کن حدیث یافت طلب را به جان طلب

11. خاقانیا پیاده شو از جان که دل توراست

12. بر دل سوار گرد و فلک در عنان طلب

13. اقطاع این سوار ورای خرد شناس

14. میدان این براق برون از جهان طلب


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد
* ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست
شعر کامل
حافظ
* قد اگر این است و اندام این ور عنائی توراست
* راستی در قد سرو راستین اندام نیست
شعر کامل
محتشم کاشانی
* ما را ز منع عقل مترسان و می بیار
* کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست
شعر کامل
حافظ