خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 159

1. ماه را با نور رویش بیش مقداری نماند

2. مشک را با بوی زلفش بس خریداری نماند

3. تا برآمد در جهان آوازهٔ زلف و رخش

4. کیمیای کفر و دین را روز بازاری نماند

5. در جهان هر جا که یاد آن لب میگون گذشت

6. ناشکسته توبه و نابسته زناری نماند

7. گر در این آتش که عشق اوست در درگاه او

8. آبروئی ماند کس را آب ما باری نماند

9. آن زمان کز بهر دو نان عشق او خلعت برید

10. ای عفی‌الله خود نصیب من کله‌واری نماند

11. واندر آن بستان کز او دست خسان را گل رسید

12. ای عجب گوئی برای چشم من خاری نماند

13. شرط خاقانی است با جور و جفایش ساختن

14. خاصه اکنون کاندرین عالم وفاداری نماند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ساقی به چند رنگ می اندر پیاله ریخت
* این نقش‌ها نگر که چه خوش در کدو ببست
شعر کامل
حافظ
* فریدون به داد و به تخت و کلاه
* همی داشتی راستی را نگاه
شعر کامل
فردوسی
* نیست غیر از دست خالی پرده پوشی سرو را
* خار چندین جامه رنگین ز گل پوشیده است
شعر کامل
صائب تبریزی