خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 181

1. آمد نفس صبح و سلامت نرسانید

2. بوی تو نیاورد و پیامت نرسانید

3. یا تو به دم صبح سلامی نسپردی

4. یا صبح‌دم از رشک سلامت نرسانید

5. من نامه نوشتم به کبوتر بسپردم

6. چه سود که بختم سوی بامت نرسانید

7. باد آمد و بگسست هوا را زره ابر

8. بوی زرهٔ غالیه فامت نرسانید

9. بر باد سپردم دل و جان تا به تو آرد

10. زین هر دو ندانم که کدامت نرسانید

11. عمری است که چون خاک جگر تشنهٔ عشقم

12. و ایام به من جرعهٔ جامت نرسانید

13. مرغی است دلم طرفه که بر دام تو زد عشق

14. خود عشق چنین مرغ به دامت نرسانید

15. خاقانی ازین طالع خود کام چه جوئی

16. کو چاشنی کام به کامت نرسانید

17. نایافتن کام دلت کام دل توست

18. پس شکر کن از عشق که کامت نرسانید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عقل را با عشق خوبان طاقت سرپنجه نیست
* با قضای آسمانی برنتابد جهد مرد
شعر کامل
سعدی
* نکهتِ عنبرِ سارا همه عالم بگرفت
* تاصبا شانه زد آن طرّۀ عنبرسا را
شعر کامل
جامی
* چون لاله به نوروز قدح گیر بدست
* با لاله‌رخی اگر تو را فرصت هست
شعر کامل
خیام