خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 183

1. چون زلف یار گیرم دستم به یارب آید

2. چون پای دوست بوسم جانم بر لب آید

3. هر شب ز دست هجرش چندان به یارب آیم

4. کز دست یارب من یارب به یارب آید

5. تا خط نو دمیدش بگریزم از غم او

6. کانگه سفر نشاید چون مه به عقرب آید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شکر خوشست ولیکن حلاوتش تو ندانی
* من این معامله دانم که طعم صبر چشیدم
شعر کامل
سعدی
* من که خدمت کرده ام رندان دُرد آشام را
* کی شمارم پخته وضع زاهدان خام را
شعر کامل
جامی
* نمی توان غم دل را به خنده بیرون برد
* ز خنده رویی گل تلخی از گلاب نرفت
شعر کامل
صائب تبریزی