خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 186

1. در خوشاب را لبت سخت خوش آب می‌دهد

2. نرگس مست را خطت خوب سراب می‌دهد

3. رشوه به چشم مست تو نرگس تازه می‌برد

4. باژ به زلف شست تو عنبر ناب می‌دهد

5. دیده پرآب کرده‌ای رو که به دست غمزه‌ات

6. هندوی دیده تیغ را بهر تو آب می‌دهد

7. طرفه‌تر آنکه طره‌ات سر ز خطت همی کشد

8. پس به تکلف اندرو حسن تو تاب می‌دهد

9. ور ز خطت برون نهم پای ز بهر گردنم

10. هم‌سر زلف سرکشت تاب طناب می‌دهد

11. بر سر کوی حسن تو پای دلم شکسته شد

12. تا چو درنگ می‌کند جان به شتاب می‌دهد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* روی مقصود که شاهان به دعا می‌طلبند
* مظهرش آینه طلعت درویشان است
شعر کامل
حافظ
* دامن شادی چو غم آسان نمی آید به دست
* پسته را دل می شود خون تا لبی خندان کند
شعر کامل
صائب تبریزی
* چو روح من تو نباشی ز روح ریح چه سود
* بصیرتم چو نبخشی بصر چه سود کند
شعر کامل
مولوی