غزل شمارهٔ 251
1. به صفت، عاشق جمال توایم
2. به خبر، فتنهٔ خیال توایم
3. خام پندار سوخته جگران
4. در هوس پختن وصال توایم
5. چه عجب گر ز وصل محرومیم
6. ما کجا محرم جمال توایم
7. غرقهٔ عشق و تشنهٔ وصلیم
8. که آرزومند زلف و خال توایم
9. رد مکن خشک جان من بپذیر
10. که برآورد خشک سال توایم
11. جای تو در دل شکستهٔ ماست
12. که تو ریحان و ما سفال توایم
13. از پی خدمت پدید آئیم
14. که تو عیدی و ما هلال توایم
15. به سلامیت درد سر ندهیم
16. زان که ترسنده از ملال توایم
17. همه تن چشم و سوی تو نگران
18. کعبتینوار دستمال توایم
19. گفت خاقانی ارچه هیچ کسیم
20. خاری از گلبن کمال توایم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده