خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 285

1. بر سر بازار عشق آزاد نتوان آمدن

2. بنده باید بودن و در بیع جانان آمدن

3. از عتاب دوستان چون سایه نتوان در رمید

4. جان فشاندن باید و چون سایه بیجان آمدن

5. عشقبازان را برای سر بریدن سنت است

6. بر سر نطع ملامت پای‌کوبان آمدن

7. نیم شب پنهان به کوی دوست گم نامان شوند

8. شهره‌نامان را مسلم نیست پنهان آمدن

9. بر سر گنج آن شود کو پی به تاریکی برد

10. مشعله برکرده سوی گنج نتوان آمدن

11. جان در این ره نعل کفش آمد بیندازش ز پای

12. کی توان با نعل پیش تخت سلطان آمدن

13. گرچه تنگ است ای پسر با پر نگنجد هیچ مرغ

14. بال و پر بگذار تا بتوانی آسان آمدن

15. شرط خاقانی است از کفر آشکارا دم زدن

16. پس نهان از خاکیان در خون ایمان آمدن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق
* بر او نمرده به فتوای من نماز کنید
شعر کامل
حافظ
* آب رود نیل را از دست ناید رفع آن
* عشق یوسف بر زلیخا چون کشید انگشت نیل
شعر کامل
محتشم کاشانی
* نقش لب تو از شکر و پسته بسته‌اند
* زلف و رخت ز نسترن و لاله رسته‌اند
شعر کامل
اوحدی