غزل شمارهٔ 335
1. گلی از باغ وفا آمدهای
2. خود خس و خار نما آمدهای
3. هر کجا پای نهی گل روید
4. تا ندانی ز کجا آمدهای
5. ذرهٔ ذات تو خورشید لقاست
6. بحری و قطره قضا آمدهای
7. سایهٔ خار تو سروستان است
8. خرمن نشو و نما آمدهای
9. نور آئینه به خود پنهان است
10. قبلهٔ قبله نما آمدهای
11. کی دلت تاب نگاهی دارد
12. آفت آینهها آمدهای
13. خار و گل نام خدا میگویند
14. ای سهی قد ز کجا آمدهای
15. مستی و شوخی و عالم سوزی
16. چه بگویم که چها آمدهای
17. بین که در باغ جهان خاقانی
18. از پی کسب هوا آمدهای
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده