خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 380

1. ای دیده ره ز ظلمت غم چون برون بری

2. چون نور دل نماند برون راه چون بری

3. اول چراغ برکن و آنگه چراغ جوی

4. تا زان چراغ راه ز ظلمت برون بری

5. هجران یار بر جگرت زخم مار زد

6. آن زخم مار نی که به باد فسون بری

7. آن درد دل که برده‌ای آنگه عروسی است

8. در جنب محنتی که ز هجران کنون بری

9. خاقانیا حریف فراقی به دست خون

10. در خون نشسته‌ای چه غم دست خون بری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بشنو این نی چون شکایت می‌کند
* از جداییها حکایت می‌کند
شعر کامل
مولوی
* بر تن چه زنی گلاب و کافور
* این شعله در استخوان گرفته
شعر کامل
حزین لاهیجی
* هر ذره که در خاک زمینی بوده است
* پیش از من و تو تاج و نگینی بوده است
شعر کامل
خیام