خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 383

1. یک زبان داری و صد عشوه‌گری

2. من و صد جان ز پی عشوه خری

3. از جگر خوردن توبه نکنی

4. زانکه پرورده به خون جگری

5. زهره داری تو ز بیم دل خویش

6. که بهر دم جگر ما بخوری

7. گفته بودی که تمامم به وفا

8. برو ای شوخ که بس مختصری

9. به دعای سحری خواستمت

10. کارم افتاد به آه سحری

11. دست هجر تو دهانم بر دوخت

12. تا نگویم که مکن پرده دری

13. چند در چند همی بینم جور

14. چکنم گر نکنم نوحه‌گری

15. آب خاقانی گفتی ببرم

16. برده‌ای بالله و حقا که بری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عذرخواهی کندم بعد از قتل
* عذر بدتر ز گناهش نگرید
شعر کامل
محتشم کاشانی
* به چشم همت من استخوان بی مغزی است
* سعادتی که زبال هما میسر شد
شعر کامل
صائب تبریزی
* دران مبین تو که شور است آب دیده عاشق
* که پرورش جز از این آب نیست مهرگیا را
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی