خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 46

1. دیدی که یار چون ز دل ما خبر نداشت

2. ما را شکار کرد و بیفکند و برنداشت

3. ما بی‌خبر شدیم که دیدیم حسن او

4. او خود ز حال بی‌خبر ما خبر نداشت

5. ما را به چشم کرد که تا صید او شدیم

6. زان پس به چشم رحمت بر ما نظر نداشت

7. گفتا جفا نجویم زین خود گذر نکرد

8. گفتا وفا نمایم زان خود اثر نداشت

9. وصلش ز دست رفت که کیسه وفا نکرد

10. زخمش به دل رسید که سینه سپر نداشت

11. گفتند خرم است شبستان وصل او

12. رفتم که بار خواهم دیدم که در نداشت

13. گفتم که بر پرم سوی بام سرای او

14. چه سود مرغ همت من بال و پر نداشت

15. خاقانی ارچه نرد وفا باخت با غمش

16. در ششدر اوفتاد که مهره گذر نداشت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* روز سیه مرگ شود شمع مزارت
* هر خار که از پای فقیری بدر آری
شعر کامل
صائب تبریزی
* ای خون دوستانت به گردن، مکن بزه
* کس برنداشتست به دستی دو خربزه
شعر کامل
رودکی
* دادگرا تو را فلک جرعه کش پیاله باد
* دشمن دل سیاه تو غرقه به خون چو لاله باد
شعر کامل
حافظ