خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 77

1. به جائی رسید عشق که بر جای جان نشست

2. سلامت کرانه کرد، خود اندر میان نشست

3. برآمد سپاه عشق به میدان دل گذشت

4. درآمد خیال دوست در ایوان جان نشست

5. مرا باز تیغ صبر بفرسود و زنگ خورد

6. مگر رنگ بخت داشت بر او زنگ از آن نشست

7. فغان از بلای عشق که در جانم اوفتاد

8. تو گفتی خدنگ بود که در پرنیان نشست

9. مرا دی فریب داد که خاقانی آن ماست

10. به امید این حدیث چگونه توان نشست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو فرد آینه با کاینات یکرو باش
* که شد سیاه رخ کاغذ از دورویی ها
شعر کامل
صائب تبریزی
* زلف تو مرا عمر دراز است ولی نیست
* در دست سر مویی از آن عمر درازم
شعر کامل
حافظ
* شقایق سوختی دایم سپندش
* که از چشم خسان ناید گزندش
شعر کامل
وحشی بافقی