خاقانی_دیوانقصیده ها (فهرست)

شمارهٔ 186 - در تحقیق و وعظ و ذکر صفای صبح

1. آوازهٔ رحیل شنیدم به صبح‌گاه

2. با شبروان دواسبه دویدم به صبح‌گاه

3. با بختیان همت و با پختگان درد

4. راه هزار ساله بریدم به صبح‌گاه

5. رستم ز چار آخور سنگین روزگار

6. در هشت باغ عشق چریدم به صبح‌گاه

7. دیدم که گنج خانهٔ غیب است پیش روی

8. پشت از برای نقب خمیدم به صبح‌گاه

9. کردم ز سنگ ریزهٔ ره توتیای چشم

10. تا آنچه کس ندید بدیدم به صبح‌گاه

11. کشتم به باد سرد چراغ فلک چنانک

12. بوی چراغ کشته شنیدم به صبح‌گاه

13. بسیار گرد پردهٔ خاصان برآمدم

14. آخر درون پرده خزیدم به صبح‌گاه

15. هر شرب سرد کرده که دل چاشنی گرفت

16. با بانگ نوش نوش چشیدم به صبح‌گاه

17. خورشید خاک شد ز پی جرعه یافتن

18. آن دم که جام جام کشیدم به صبح‌گاه

19. زان جام جم که تا خط بغداد داشتی

20. بیش از هزار دجله مزیدم به صبح‌گاه

21. نتواند آفتاب رفو کردن آن لباس

22. کاندر سماع عشق دریدم به صبح‌گاه

23. امروز سرخ روئی من دانی از چه خاست

24. زان کاتش نیاز دمیدم به صبح‌گاه

25. خاقانی مسیح سخن را به نقد عمر

26. دوش از درخت باز خریدم به صبح‌گاه


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دل اگر دیوانه شد دارالشفای صبر هست
* می‌کنم یک هفته‌اش زنجیر و عاقل می‌شود
شعر کامل
وحشی بافقی
* مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است
* کجا همی‌روی ای دل بدین شتاب کجا
شعر کامل
حافظ
* در حسرت بنفشه خطان زمانه است
* چشمی که ما سفید چو بادام کرده ایم
شعر کامل
صائب تبریزی