خاقانی_دیوانقصیده ها (فهرست)

شمارهٔ 191 - مطلع دوم

1. ای تیر باران غمت، خون دل ما ریخته

2. نگذاشت طوفان غمت، خون دلی ناریخته

3. ای صد یک از عشقت خرد، جان صیدت از یک تا به صد

4. چشم تو در یک چشم زد، صد خون تنها ریخته

5. ای ریخته سیل ستم بر جان ما سر تا قدم

6. پس ذرهٔ ناکرده کم، ما تن زده تا ریخته

7. ماهی و جوزا زیورت، وز رشک زیور در برت

8. از غمزهٔ چون نشترت مه خون جوزا ریخته

9. محراب قیصر کوی تو، عید مسیحا روی تو

10. عود الصلیب موی تو، آب چلیپا ریخته

11. گیرم‌نه‌ای چون آب نرم، آتش مباش از جوش گرم

12. آهسته باش ای آب شرم، از چشم رعنا ریخته

13. زلفت چو هر غوغائیی، چون زیر هر سودائیی

14. چشمت بهر رعنائیی، آب رخ ما ریخته

15. در پختن سودای تو خام است ما را رای تو

16. ما زر و سر در پای تو، خاقانی آسا ریخته

17. روز نو است و فخر دین بر آسمان مجلس نشین

18. ما زر چهره بر زمین، تو سیم سیما ریخته

19. خاقان اکبر کز فلک بانگ آمدش کالامر لک

20. در پای او دست ملک، روح معلا ریخته


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عزم بر هم زدن هر دو جهان گر داری
* هیچ تدبیر چنان نیست که یکدل باشی
شعر کامل
صائب تبریزی
* ز عاشق می شود معشوق را نام و نشان پیدا
* ثمر نیکو نیاید تا نگردد باغبان پیدا
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* سر مرد جنگی خرد نسپرد
* که هرگز نیامیخت کین با خرد
شعر کامل
فردوسی