خاقانی_دیوانقصیده ها (فهرست)

شمارهٔ 40 - قصیده

1. هرگز به باغ دهر گیائی وفا نکرد

2. هرگز ز شست چرخ خدنگی خطا نکرد

3. خیاط روزگار به بالای هیچ کس

4. پیراهنی ندوخت که آخر قبا نکرد

5. نقدی نداد دهر که حالی دغل نشد

6. نردی نباخت چرخ که آخر دغا نکرد

7. گردون در آفتاب سلامت کرا نشاند

8. کآخر چو صبح اولش اندک بقا نکرد

9. کی دیده‌ای دو دوست که جوزا صفت بدند

10. کایامشان چو نعش یک از یک جدا نکرد

11. وقتی شنیده‌ام که وفا کرد روزگار

12. دیدم به چشم خویش که در عهد ما نکرد

13. دهر اژدهای مردم خوار است و فرخ آنک

14. خود را نوالهٔ دم این اژدها نکرد

15. بس کس که اوفتاد در این غرقه گاه غم

16. چشم خلاص داشت سفینه‌ش وفا نکرد

17. آن مهره دیده‌ای تو که در ششدر اوفتاد

18. هرگه که خواست رفت حریفش رها نکرد

19. خاقانیا به چشم جهان خاک درفکن

20. کو درد چشم جان تو را توتیا نکرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به روی تازه نتوان پرده پوش فقر گردیدن
* که آتش عاقبت از دست خالی در چنار افتد
شعر کامل
صائب تبریزی
* چنینست رسم سرای کهن
* سرش هیچ پیدا نبینی ز بن
شعر کامل
فردوسی
* دین و دل به یک دیدن، باختیم و خرسندیم
* در قمار عشق ای دل، کی بود پشیمانی؟
شعر کامل
شیخ بهایی