خاقانی_دیوانقطعه ها (فهرست)

شمارهٔ 317

1. گر به دل آزاد بودمی چه غمستی

2. عقدهٔ سودا گشودمی چه غمستی

3. غم همه ز آن است کشنای نیازم

4. گر نه نیاز آزمودمی چه غمستی

5. گر به مشامی که بوی آز شنودم

6. بوی قناعت نودمی چه غمستی

7. تخم ادب کاشتم دریغ درودم

8. گر بر دولت درودمی چه غمستی

9. این که خرد را در ملوک نمودم

10. گر در عزلت نمودمی چه غمستی

11. بد گهران را ستودم از گهر طبع

12. گر گهری را ستودمی چه غمستی

13. سرمهٔ عیسی که خاک چشم حواری است

14. گر جهت خر نسودمی چه غمستی

15. گر ز پی ساز کار در الف آز

16. سین سلامت فزودمی چه غمستی

17. لاف پلنگی زنم و گرنه چو گربه

18. لقمهٔ دونان ربودمی چه غمستی

19. بخت غنود و به درد دل نغنودم

20. گر به فراقت غنودمی چه غمستی

21. گفتی خاقانیا به شاهد و می‌کوش

22. گر من ازین دست بودمی چه غمستی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از آتش سودایت دارم من و دارد دل
* داغی که نمی بینی دردی که نمی دانی
شعر کامل
رهی معیری
* به آزادی توانگر شو که در ایام بی برگی
* همین سرو و صنوبر سبز در گلزار می ماند
شعر کامل
صائب تبریزی
* عقل ار چه شگرف کدخداییست
* بی خوان تو آب و نان ندارد
شعر کامل
مولوی