خاقانی_دیوانقطعه ها (فهرست)

شمارهٔ 327

1. گر دیده یک اهل دیده بودی

2. دل مژده پذیر دیده بودی

3. جان حلقه به گوش گوش گشتی

4. گر نام وفا شنیده بودی

5. این قحط جهان کسی نبردی

6. گر کشت وفا رسیده بودی

7. کشتی حیات کم شکستی

8. گر بحر غم آرمیده بودی

9. می‌ترسد از آب دیده جانم

10. ای کاش نه سگ گزیده بودی

11. گر آهم خواستی فلک را

12. چون صبح دوم دریده بودی

13. ور چشم فلک به شفقت استی

14. زو خون شفق چکیده بودی

15. مرغ دلم زا زبان به رنج است

16. ورنه ز قفس پریده بودی

17. آویخته کی بدی ترازو

18. گر زآنکه زبان بریده بودی

19. خاقانی اگر نه اهل جستی

20. دامن ز جهان کشیده بودی

21. هرچند جهان چنو ندیده است

22. او کاش جهان ندیده بودی

23. با آن‌که تمامش آفریدند

24. ای کاش نیافریده بودی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خون می خورد کریم ز مهمان سیر چشم
* داغ است عشق از دل بی آرزوی من
شعر کامل
صائب تبریزی
* تا طبیعت زعفران را رنگ اعدای تو دید
* مایهٔ شادی جدا کرد از مزاج زعفران
شعر کامل
سنایی
* عود جان در مجمر دل می نهم بر آتشی
* گرمی دلسوز عاشق از قرنفل خوشتر است
شعر کامل
شاه نعمت‌الله ولی