خاقانی_دیوانقطعه ها (فهرست)

شمارهٔ 38

1. دوستکانی داد شاهم جام دریا شکل و من

2. خوردم آن جام و شکوفه کردم و رفتم ز دست

3. هر که در دریا رود گر قی کند عذرش نهند

4. آنکه دریا شد در او گر قی کند معذور است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سوسن چو زبان داشت فروشد به خموشی
* در سینهٔ او گوهر اسرار نهادند
شعر کامل
عطار
* در گشاد کار خود مشکل گشایان عاجزند
* شانه نتواند گشودن طره شمشاد را
شعر کامل
صائب تبریزی
* بید مجنونیم برگ ما زبان خامشی است
* گل بچین از برگ ما، احوال بار ما مپرس
شعر کامل
صائب تبریزی