خاقانی_دیوانقطعه ها (فهرست)

شمارهٔ 76 - در مدح شروان شاه

1. شاها معظما ملک الشرق خسروا

2. تو حیدری و حرز کیان ذوالفقار توست

3. شروان که زنده کردهٔ شمشیر توست و بس

4. شمشیروار در کف دریا شعار توست

5. بحری به تیغ و شخص نهنگان غریق توست

6. کوهی به گرز و جان پلنگان شکار توست

7. تو تاج بخش جمع سلاطین و همچو من

8. سلطان تاجدار فلک طوق‌دار توست

9. از آسمان خاطر و بحر ضمیر من

10. در دری و کوکب دری نثار توست

11. از دهر خاطر فضلا را مخاطره است

12. خاقانی از مخاطره در زینهار توست

13. از بس کرم که دست و زبان تو کرده‌اند

14. دستم ثنا نویس و زبان سحر کار توست

15. وز بس که گوش من ز زبانت لطف شنود

16. گوشم خزینه خانهٔ گوهر نگار توست

17. آواز الغریق به گردون رسید از آنک

18. جانم غریق همت گردون سوار توست

19. آهنگ دست بوس تو دارم ولی ز شرم

20. لرزان تنم چو رایت خورشیدوار توست

21. خواهم که چشم برکنم و سر برآورم

22. اما چه سود چشم و سرم شرمسار توست

23. چون چشم برکنم؟ که سرم زیر پای توست

24. چون سر برآورم؟ که سرم زیر بار توست

25. شروان به روزگار تو امیدوار باد

26. کاقبال روزگار هم از روزگار توست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو در دست است رودی خوش بزن مطرب سرودی خوش
* که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم
شعر کامل
حافظ
* سرمایه نجات بود توبه درست
* با کشتی شکسته به دریا چه می روی؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* کجا روم که بمیرم بر آستان امید
* اگر به دامن وصلت نمی‌رسد دستم
شعر کامل
سعدی