شمارهٔ 86 - در بحث با معطل
1. دی جدل با معطلی کردم
2. که ز توحید هیچ ساز نداشت
3. آستین فضول میافشاند
4. که ز ایمان بر او طراز نداشت
5. آخرش هم مصاف بشکستم
6. که سلاحی بجز مجاز نداشت
7. نیک دور از خدای بود ز من
8. بد او جز خدای باز نداشت
9. بینیازا تو نصرتم دادی
10. بر کسی کو به تو نیاز نداشت
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده