خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 120

1. چو از برگ گلش سنبل دمیدست

2. ز حسرت در چمن گل پژمریدست

3. به عشوه توبهٔ شهری شکستست

4. به غمزه پردهٔ خلقی دریدست

5. ز روبه بازی چشم چو آهوش

6. دلم چون آهوی وحشی رمیدست

7. چه رویست آنکه در اوصاف حسنش

8. کمال قدرت بیچون پدیدست

9. چو نقاش ازل نقش تومی‌بست

10. ز کلکش نقطه ئی بر گل چکیدست

11. تو گوئی در کنارت مادر دهر

12. بشیر بیوفائی پروریدست

13. ز گلزار جنان رضوان بصد سال

14. گلی چون عارض خوبت نچیدست

15. پریشانست زلفت همچو حالم

16. مگر حال پریشانم شنیدست

17. مسلمانان چه زلفست آن که خواجو

18. بدان هندوی کافر بگرویدست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با نسخۀ طبیب چه کار آن مریض را
* کز خون دیده شربت و از غم غذا کند
شعر کامل
جامی
* آن خط عنبرشکن بر برگ گل دانی چراست
* نافه مشکست کاندر جیب نسرین کرده‌اند
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* معلم، غالبا، امروز درس عشق می‌گوید
* که در فریاد می‌بینیم طفلان را به مکتب‌ها
شعر کامل
هلالی جغتایی