غزل شمارهٔ 125
1. سحر بگوش صبوحی کشان بادهپرست
2. خروش بلبله خوشتر زبانک بلبل مست
3. مرا اگر نبود کام جان وعمر دراز
4. چه باک چون لب جانبخش و زلف جانان هست
5. اگر روم بدود اشک و دامنم گیرد
6. که از کمند محبت کجا توانی جست
7. امام ما مگر از نرگس تو رخصت یافت
8. چنین که مست بمحراب میرود پیوست
9. ز بسکه در رمضان سخت گفت عالم شهر
10. چو آبگینه دل نازک قدح بشکست
11. چگونه از رجام شراب برخیزد
12. کسی که در صف رندان دردنوش نشست
13. بمحشرم ز لحد بی خبر برانگیزند
14. بدین صفت که شدم بیخود از شراب الست
15. عجب نباشد اگر آب رخ بباد رود
16. مرا که باد بدستست و دل برفت از دست
17. کنون ورع نتوان بست صورت از خواجو
18. که باز بر سر پیمانه رفت و پیمان بست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده