خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 14

1. مگذار مطرب را دمی کز چنگ بنهد چنگ را

2. در آبگون ساغر فکن آن آب آتش رنگ را

3. جام صبوحی نوش کن قول مغنی گوش کن

4. درکش می و خاموش کن فرهنگ بی‌فرهنگ را

5. عامان کالانعام را در کنج خلوت ره مده

6. الا ببزم عاشقان خوبان شوق شنگ را

7. ساقی می چون زنگ ده کائینهٔ جان منست

8. باشد که بزداید دلم ز آئینه جان زنگ را

9. پر کن قدح تا رنگ زرق از خود فرو شویم به می

10. کز زهد ودلق نیلگون رنگی ندیدم رنگ را

11. آهنگ آن دارد دلم کز پرده بیرون اوفتد

12. مطرب گر این ره میزند گو پست گیر آهنگ را

13. فرهاد شورانگیز اگر در پای سنگی جان بداد

14. گفتار شیرین بی سخن در حالت آرد سنگ را

15. آهوی چشمت با من ار در عین روبه بازی است

16. سر پنجهٔ شیر ژیان طاقت نباشد رنگ را

17. خواجو چو نام عاشقان ننگست پیش اهل دل

18. گر نیک‌نامی بایدت در باز نام و ننگ را

19. خواجو چو این ایام را دیگر نخواهی یافتن

20. باری بهر نوعی چرا ضایع کنی ایام را

21. گر کامرانی بایدت کام از لب ساغر طلب

22. ور جان رسانیدی بلب از دل طلب کن کام را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم
* خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت
شعر کامل
حافظ
* وگر طلب کند انعامی از شما حافظ
* حوالتش به لب یار دلنواز کنید
شعر کامل
حافظ
* حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
* که آشنا سخن آشنا نگه دارد
شعر کامل
حافظ