خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 151

1. ابروی تو طاقست که پیوسته هلالست

2. ز آنرو که هلال ار نشود بدر محالست

3. بر روی تو خال حبشی هر که ببیند

4. گوید که مگر خازن فردوس بلالست

5. پیوسته هلالست ترا حاجب خورشید

6. وین طرفه که چشم سیهت ابن هلالست

7. آن دل که سفر کرده بچین سر زلفت

8. یا رب که در آن شام غریبان به چه حالست

9. هندو به چهٔ خال سیاه تو به صد وجه

10. هندوچهٔ بستان جمالست نه خالست

11. گفتم که خیال تو کند مرهم ریشم

12. لیکن چو نظر می‌کنم این نیز خیالست

13. مستسقی سرچشمهٔ نوش تو برآتش

14. می‌سوزد و چشمش همه در آب زلالست

15. گردن مکش ای شمع گرت در قدم افتد

16. پروانهٔ دلسوخته چون سوخته بالست

17. امروز که مرغان چمن در طیرانند

18. مرغ دل من بی پر و بالست و بالست

19. نون شد قد همچون الفم بیتو ولیکن

20. برحال پریشانی من زلف تودالست

21. از دیدهٔ خواجو نرود گلشن رویت

22. زانرو که جمالت گل بستان کمالست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یک جهان شوخی به یک عالم حیا آمیختند
* کان دو رعنا نرگس از بستان حسن انگیختند
شعر کامل
محتشم کاشانی
* عتاب و لطف ز ابروی گلرخان پیداست
* صفای هر چمن از روی باغبان پیداست
شعر کامل
صائب تبریزی
* کار من اینست که کاریم نیست
* عاشقم از عشق تو عاریم نیست
شعر کامل
مولوی