خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 183

1. ز زلفش نافهٔ تاتار تاریست

2. که هر تار از سر زلفش تتاریست

3. ز شامش صد شکن بر زنگبارست

4. ولی هر چین ز شامش زنگباریست

5. از آن دردانه تا من بر کنارم

6. کنارم روز و شب دریا کناریست

7. مروساقی که بی آن لعل میگون

8. قدح نوشیدنم امشب خماریست

9. کسی کز خاک کوی دوست ببرید

10. برو زو در گذر کو خاکساریست

11. رسن بازی کنم با سنبلت لیک

12. پریشانم که بس آشفته کاریست

13. قوی جعدت پریشانست و درتاب

14. ز ریحان خطت گوئی غباریست

15. هرآنکو برک گلبرک تو دارد

16. به چشمش هر گلی مانند خاریست

17. گهی کز خاک خواجو بردمد خار

18. یقین میدان که بازش خار خاریست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یا بیا کن دل ز خون چون نار و نفع خلق شو
* ورنه رخ را رنگ ده بی نفع چون گلنار باش
شعر کامل
سنایی
* بید مجنونیم در بستانسرای روزگار
* سر به پیش انداختن از شرم، بار ما بس است
شعر کامل
صائب تبریزی
* زهد با نیت پاک است، نه با جامهٔ پاک
* ای بس آلوده، که پاکیزه ردائی دارد
شعر کامل
پروین اعتصامی