خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 259

1. با درد دردنوشان درمان چه کار دارد

2. با نالهٔ خموشان الحان چه کار دارد

3. در شهر بی نشانان سلطان چه حکم داند

4. در ملک بی زبانان فرمان چه کار دارد

5. دریا کشان غم را از موج خون مترسان

6. با اهل نوح مرسل طوفان چه کار دارد

7. از دفتر معانی نقش صور فرو شوی

8. با نامهٔ الهی عنوان چه کار دارد

9. زلف سیه چه آری در پیش چشم جادو

10. با ساحران بابل ثعبان چه کار دارد

11. عیبی نباشد ار من سامان خود ندانم

12. با آنکه سر ندارد سامان چه کار دارد

13. بر خاک کوی جانان بگذر ز آب حیوان

14. کانجا که خضر باشد حیوان چه کار دارد

15. خسرو چگونه سازد منزل بصدر شیرین

16. بر مسند سلاطین دربان چه کار دارد

17. ریحان گلشن جان عقلست و نزد جانان

18. چون روح در نگنجد ریحان چه کار دارد

19. از مهر خان چه داری چشم وفا و یاری

20. در دست زند خوانان فرقان چه کار دارد

21. گفتم که جان خواجو قربان تست گفتا

22. در کیش پاکدینان قربان چه کار دارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پند کسم به دل ننشیند که دل ز شوق
* پر شد چنانکه جای نماندست پند را
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* سرو آزاد شد آن دم که ثمر هیچ نداد
* بی ثمر شو که ثمرهاست در این بی ثمری
شعر کامل
فروغی بسطامی
* یک سینه بی داغ محال است گذارد
* این چهره چون لاله ستانی که تو داری
شعر کامل
صائب تبریزی