خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 263

1. هر کو بصری دارد با او نظری دارد

2. با او نظری دارد هر کو بصری دارد

3. آنکو خبری دارد در بیخبری کوشد

4. در بیخبری کوشد هر کو خبری دارد

5. شیرین شکری دارد آن خسرو بت رویان

6. آن خسرو بت رویان شیرین شکری دارد

7. چون ما دگری دارد آن فتنه بهر جائی

8. آن فتنه بهر جائی چون ما دگری دارد

9. هر کس که سری دارد جان در قدمش بازد

10. جان در قدمش بازد هر کس که سری دارد

11. دل گر خطری دارد از جان خطرش نبود

12. از جان خطرش نبود دل گر خطری دارد

13. مهر قمری دارد باز این دل هر جائی

14. باز این دل هر جائی مهر قمری دارد

15. عزم سفری دارد از ملک درون جانم

16. از ملک درون جانم عزم سفری دارد

17. آنکو هنری دارد از عیب نیندیشد

18. از عیب نیندیشد آنکو هنری دارد

19. روشن گهری دارد چشمی که ترا بیند

20. چشمی که ترا بیند روشن گهری دارد

21. خواجو نظری دارد با طلعت مه رویان

22. با طلعت مه رویان خواجو نظری دارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح
* ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت
شعر کامل
حافظ
* نه توسن سپهر سراسیمه در رهت
* تا حکمتت گرفته به کف تازیانه ای
شعر کامل
عرفی شیرازی
* من مرغکی پربسته‌ام زان در قفس بنشسته‌ام
* گر زان که بشکستی قفس بنمودمی پرواز را
شعر کامل
سعدی