خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 280

1. ماه من دوش سر از جیب ملاحت برکرد

2. روز روشن ز حیا چادر شب برسر کرد

3. اندکی گل برخ خوب نگارم مانست

4. صبحدم باد صبا دامن او پر زر کرد

5. نتوانم که برآرم نفسی بی لب دوست

6. که قضا جان مرا در لب او مضمر کرد

7. پسته را با دهن تنگ تو نسبت کردم

8. رفت در خنده ز شادی مگرش باور کرد

9. هر زمان سنبل هندوی تو درتاب شود

10. که خرد نسبتم از بهر چه با عنبرکرد

11. آبرویم شده بر باد ز بی سیمی بود

12. سیم اشکست که کار رخ من چون زر کرد

13. هر میی کز کف ساقی غمت کردم نوش

14. گوئیا خون جگر بود که در ساغر کرد

15. دل خواجو که بجان آمده بود از غم عشق

16. خون شد امروز و سر از چشمهٔ چشمش برکرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از تو با مصلحت خویش نمی‌پردازم
* همچو پروانه که می‌سوزم و در پروازم
شعر کامل
سعدی
* صبا خاک وجود ما بدان عالی جناب انداز
* بود کان شاه خوبان را نظر بر منظر اندازیم
شعر کامل
حافظ
* آن که از سنبل او غالیه تابی دارد
* باز با دلشدگان ناز و عتابی دارد
شعر کامل
حافظ