خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 337

1. یار ثابت قدم اینک ز سفر باز آمد

2. وگر از پای درافتاد بسر باز آمد

3. ظاهر آنست کزین پس گهر ارزان گردد

4. که چو دریا شد و چون کان گهر باز آمد

5. آنکه در رستهٔ بازار وفا زر می‌زد

6. در رخ خویش نظر کرد و ز زر باز آمد

7. گر چه طوطی ز شکر نیک بتنگ آمده بود

8. دگر از آرزوی تنگ شکر باز آمد

9. بلبل مست نگر باز که چون باد بهار

10. بهوای سمن و سنبل تر باز آمد

11. شمع کومجلس اصحاب منور می‌داشت

12. با دلی تافته و سوز جگر باز آمد

13. خاکساری که شدآب رخش از گریه برود

14. همچو آتش شد و چون باد سحر باز آمد

15. مدتی گر بضرورت ز نظر غایب گشت

16. مفکنیدش ز نظر چون به نظر باز آمد

17. هر که او را قدمی بود چو خواجو را دید

18. گفت کان یار قدم‌دار دگر باز آمد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چنگ بنواز و بساز ار نبود عود چه باک
* آتشم عشق و دلم عود و تنم مجمر گیر
شعر کامل
حافظ
* چه فضل و علم گرد آرم؟ چو رو در عشق او آرم
* به بصره چو کشم خرما؟! به کرمان چون برم زیره
شعر کامل
مولوی
* ما قصهٔ سکندر و دارا نخوانده‌ایم
* از ما به جز حکایت مهر و وفا مپرس
شعر کامل
حافظ