خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 378

1. می‌کشندم بخرابات و در آن می‌کوشند

2. که به یک جرعهٔ می آب رخم بفروشند

3. دیگران مست فتادند و قدح ما خوردیم

4. پختگان سوخته و افسرده دلان می‌جوشند

5. باده از دست حریفان ترشروی منوش

6. که بباطن همه نیشند و بظاهر نوشند

7. ایکه خواهی که ز می توبه دهی مستانرا

8. با زمانی دگر افکن که کنون بیهوشند

9. مطربان گر جگر چنگ چنان نخراشند

10. می پرستان جگر خسته چنین نخروشند

11. تا کی از مهر تو هرشب چو شفق سوختگان

12. خون چشم از مژه پاشند و بدامن پوشند

13. برفکن پرده ز رخسار که صاحب‌نظران

14. همه چشمند و اگر در سخن آئی گوشند

15. بلبلان چمن عشق تو همچون سوسن

16. همه تن جمله زبانند ولی خاموشند

17. عیب خواجو نتوان کرد که در مجلس ما

18. صوفیان نیز چو رندان همه دردی نوشند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تو هیچ عهد نبستی که عاقبت نشکستی
* مرا بر آتش سوزان نشاندی و ننشستی
شعر کامل
سعدی
* سپند خال ازان دایم است پابرجا
* که چشم زخم به آن آتشین لقا نرسد
شعر کامل
صائب تبریزی
* بر بیاض گردن او نقطه ای از خال نیست
* از لطافت این ورق افشان نمی گیرد به خود
شعر کامل
صائب تبریزی