خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 394

1. مستم آنجا مبر ای یار که سرمستانند

2. دست من گیر که این طایفه پردستانند

3. آن دو جادوی فریبنده افسون سازش

4. خفته‌اند این دم از آن روی که سرمستانند

5. در سراپردهٔ ما پرده‌سرا حاجت نیست

6. زانکه مستان همه طوطی شکر دستانند

7. مهر ورزان که وصالت بجهانی ندهند

8. با جمال تو دو عالم بجوی نستانند

9. عاشقان با تو اگر زانکه بزندان باشند

10. با گلستان جمالت همه در بستانند

11. زلف و خال تو بخط ملک ختا بگرفتند

12. هندوان بین که دگر خسرو ترکستانند

13. زیردستان تهیدست بلاکش خواجو

14. جان ز دستش نبرند ار بمثل دستانند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* روی او در حسن چون ما هست، می‌گویم تمام
* قد او در لطف چون سروست، بنمودیم راست
شعر کامل
اوحدی
* به بوی سیب قناعت کنم ز باغ جهان
* لباس خویش چو به از غبار خویش کنم
شعر کامل
صائب تبریزی
* ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر
* به کمند تو گرفتار و به دام تو اسیر
شعر کامل
سعدی