خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 417

1. یاد باد آن شب که در مجلس خروش چنگ بود

2. مطربانرا عود بر ساز و دف اندر چنگ بود

3. شاهدان در رقص بودند و حریفان در سماع

4. وانکه او بر خفتگان گلبانک می‌زد چنگ بود

5. دستگیر خستگان جام می گلرنگ شد

6. مشرب آتش عذاران آب آتش رنگ بود

7. گوش جانم بر سماع بلبلان صبح خیز

8. چشم عقلم بر جمال گلرخان شنگ بود

9. گر چه صیقل می‌برد آثار زنگ از آینه

10. صیقل آئینهٔ جانم می چون زنگ بود

11. آنزمان کانماه رخشان خورآئین رخ نمود

12. باغ پر گلچهر گشت و کاخ پر اورنگ بود

13. برمن بیدل نبخشود و دلم را صید کرد

14. گوئیان در شهر دلهای پریشان تنگ بود

15. پیش شیرین قصهٔ فرهاد مسکین کس نگفت

16. یا دل آن خسرو خوبان خلخ سنگ بود

17. مطربان از گفتهٔ خواجو سرودی می‌زدند

18. لیکن آن گلروی را از نام خواجو ننگ بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صدف وار گوهرشناسان راز
* دهان جز به لؤلؤ نکردند باز
شعر کامل
سعدی
* من همان روز دل و صبر به یغما دادم
* که مقید شدم آن دلبر یغمایی را
شعر کامل
سعدی
* سیلی از گریهٔ من خاست ولی می‌ترسم
* که بلایی رسد آن سرو سهی بالا را
شعر کامل
فروغی بسطامی