خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 422

1. آن زمان کز من دلسوخته آثار نبود

2. بجز از ورزش عشق تو مرا کار نبود

3. کوس بدنامی ما بر سر بازار زدند

4. گر چه بی روی تو ما را سر بازار نبود

5. هر که با صورت خوب تو نیامد در کار

6. چون بدیدیم بجز صورت دیوار نبود

7. هیچ خسرو نشنیدیم که همچون فرهاد

8. بستهٔ پستهٔ شیرین شکر بار نبود

9. هرگز از گلبن ایام که چیدست گلی

10. که از آن پس سر و کارش همه با خار نبود

11. از سر دار میندیش که در لشکر عشق

12. علم نصرت منصور بجز دار نبود

13. خواجو انفاس تو این نکهت مشکین ز چه یافت

14. که چنین غالیه در طلبهٔ عطار نبود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای بسا برگ شقایق که دمادم در باغ
* از سرشک من و خوناب جگر می‌روید
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* دوش آرزوی خواب خوشم بود یک زمان
* امشب نظر به روی تو از خواب خوشترست
شعر کامل
سعدی
* سرو آزاد به بالای تو می‌ماند راست
* لیکنش با تو میسر نشود رفتاری
شعر کامل
سعدی