خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 443

1. دلم بی وصل جانان جان نخواهد

2. که عاشق جان بی جانان نخواهد

3. دل دیوانگان عاقل نگردد

4. سر شوریدگان سامان نخواهد

5. روان جز لعل جان افزا نجوید

6. خضر جز چشمهٔ حیوان نخواهد

7. طبیب عاشقان درمان نسازد

8. مریض عاشقی درمان نخواهد

9. اگر صد روضه بر آدم کنی عرض

10. برون از روضهٔ رضوان نخواهد

11. ورش صد ابن یامین هست یعقوب

12. بغیر از یوسف کنعان نخواهد

13. اگر گویم خلاف عقل باشد

14. که مفلس ملکت خاقان نخواهد

15. کجا خسرو لب شیرین نجوید

16. چرا بلبل گل خندان نخواهد

17. دلم جز روی و موی گلعذاران

18. تماشای گل و ریحان نخواهد

19. بخواهد ریخت خونم مردم چشم

20. بلی دهقان بجز باران نخواهد

21. از آن خواجو از این منزل سفر کرد

22. که سلطانیه بی سلطان نخواهد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* برین گونه گردد سراسر سخن
* شود سست نیرو چو گردد کهن
شعر کامل
فردوسی
* ای صبح شب نشینان جانم به طاقت آمد
* از بس که دیر ماندی چون شام روزه داران
شعر کامل
سعدی
* بده یک جام ای پیر خرابات
* مگو فردا که فی التأخیر آفات
شعر کامل
مولوی