غزل شمارهٔ 46
1. دیشب درآمد آن بت مه روی شب نقاب
2. بر مه کشید چنبر و درشب فکند تاب
3. رخسارش آتش و دل بیچارگان سپند
4. لعل لبش می و جگر خستگان کباب
5. برمشتری کشیده ز مشک سیه کمان
6. برآفتاب بسته ز ریحان تر طناب
7. در بر قبای شامی پیروزه گون چو ماه
8. بر سر کلاه شمعی زرکش چو آفتاب
9. آتشن گرفته آب رخ وی ز تاب می
10. آبش نهان در آتش و آتش عیان ز آب
11. هم شمع برفروخته از چهره هم چراغ
12. هم نقل ریخته ز لب لعل و هم شراب
13. بنهاده دام بر مه تابان ز عود خام
14. و افکنده دانه برگل سوری ز مشک ناب
15. میزد گلاله بر گل و هر لحظه میشکست
16. برمن بعشوه گوشهٔ بادام نیم خواب
17. از راه طنز گفت که خواجو چرا برفت
18. گفتم ز غصه گفت ذهابا بلا ایاب
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده