خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 49

1. رفت دوشم نفسی دیدهٔ گریان در خواب

2. دیدم آن نرگس پرفتنهٔ فتان در خواب

3. خیمه برصحن چمن زن که کنون در بستان

4. نتوان رفت ز بوی گل و ریحان در خواب

5. بود آیا که شود بخت من خسته بلند

6. کایدم قامت آن سرو خرامان درخواب

7. ای خوشا با تو صبوحی و ز جام سحری

8. پاسبان بیخبر افتاده و دربان در خواب

9. فتنه برخاسته و باده پرستان در شور

10. شمع بنشسته و چشم خوش مستان درخواب

11. آیدم زلف تو درخواب و پریشانم ازین

12. که بود شور و بلا دیدن ثعبان درخواب

13. صبر ایوب بباید که شبی دست دهد

14. که رود چشمم از اندیشهٔ کرمان در خواب

15. بلبل دلشده چون در کف صیاد افتاد

16. باز بیند چمن و طرف گلستان درخواب

17. دوش خواجو چو حریفان همه در خواب شدند

18. نشد از زمزمهٔ مرغ سحرخوان در خواب


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست
* طاقت بار فراق این همه ایامم نیست
شعر کامل
سعدی
* ز دستم بر نمی‌خیزد که یک دم بی تو بنشینم
* بجز رویت نمی‌خواهم که روی هیچ کس بینم
شعر کامل
سعدی
* هر سبزه که روید از گل او
* آن سبزه به رنگ زعفران است
شعر کامل
وحشی بافقی