خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 510

1. پندم به چه عقل می‌دهد پیر

2. بندم بچه جرم می‌نهد میر

3. کز حلقهٔ زلف او دلم را

4. کس باز نیاورد بزنجیر

5. تدبیر چه سود از آنکه نتوان

6. آزاد شدن ز بند تقدیر

7. ما بی رخ او و نالهٔ زار

8. او با می لعل و نغمهٔ زیر

9. در دیده کشم بجای مژگان

10. گر زآنکه ز شست او بود تیر

11. بسیار ورق که درخیالش

12. کردیم بخون دیده تحریر

13. از دست برون شدم چه درمان

14. وز پای درآمدم چه تدبیر

15. هر خواب که دوش دیده بودم

16. جز چشم تواش نبود تعبیر

17. تا وقت سحرنگر که خواجو

18. نالد همه شب چو مرغ شبگیر


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خروشید و جوشید و برکند خاک
* ز نعلش زمین شد همه چاک چاک
شعر کامل
فردوسی
* عشق پیری است که ساغر زده‌ایم از کف او
* عقل طفلی است که دانا شده در مکتب ما
شعر کامل
فروغی بسطامی
* اگر مراد نصیحت کنان ما اینست
* که ترک دوست بگویم تصوریست محال
شعر کامل
سعدی