خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 515

1. بیدلی گردل ز دلبر برنگیرد گومگیر

2. عاشقی را گر ملامت در نگیرد گو مگیر

3. گر ز دست او دلم از پا درآید گو درآی

4. ور ز پای او سرم سر برنگیرد گو مگیر

5. پادشاهی با گدائی گر نسازد گومساز

6. خود پرستی دست مستی گر نگیرد گو مگیر

7. آنکه در ملک ملاحت کوس شاهی می‌زند

8. گر گدائی را به چیزی بر نگیرد گو مگیر

9. هر که نتواند سر اندر پای جانان باختن

10. گر حدیث خنجرش در سر نگیرد گومگیر

11. و آنکه او در عالم معنی ز دلبردور نیست

12. گر بصورت دامن دلبر نگیرد گومگیر

13. بلبل بی دل که بی گل خار خارش می‌کند

14. گر بترک لالهٔ احمر نگیرد گو مگیر

15. پیر ما را گر به خلوت با جوانی سرخوشست

16. گر جز این ره مذهبی دیگر نگیرد گو مگیر

17. بیدلی گر سر بشیدائی برآرد گو برآر

18. گمرهی گر عقل را رهبر نگیرد گو مگیر

19. خاجو آنساعت که جانبازان سراندازی کنند

20. گر تهی دستی بترک سرنگیرد گو مگیر


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سنگین نمی شود اینهمه خواب ستمگران
* می شد گر از شکستن دلها صدابلند
شعر کامل
صائب تبریزی
* دل کبود است چو نیل فلک ار بتوانید
* بام خم‌خانهٔ نیلی به تبر بگشایید
شعر کامل
خاقانی
* در تاب توبه چند توان سوخت همچو عود
* می ده که عمر در سر سودای خام رفت
شعر کامل
حافظ