خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 592

1. ای سواد خط توشرح مصابیح جمال

2. طاق پیروزهٔ ابروی تو پیوسته هلال

3. زلف هندوی تو چینی و ترا رومی روی

4. چشم ترک تو ختائی و ترا زنگی خال

5. کی شکیبد دلم از چشمهٔ نوشت هیهات

6. تشنه در بادیه چون بگذرد از آب زلال

7. گر بود شوق حرم بعد منازل سهلست

8. هجر در راه حقیقت نکند منع وصال

9. نتوان گفت که می در نظرت هست حرام

10. زانکه در گلشن فردوس بود باده حلال

11. بر بنا گوش تو خال حبشی هر که بدید

12. گفت بر گوشهٔ خورشید نشستست بلال

13. چون خیال تو درآید بعیادت ز درم

14. خویش را باز ندانم من مسکین ز خیال

15. گفتم از دیده شوم غرقهٔ خون روزی چند

16. چشم دریا دل من شور برآورد که سال

17. چه کند گر نکند شرح جمالت خواجو

18. که بوصف تو رساندست سخن را بکمال


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرا عقیق تو باید شکر چه سود کند
* مرا جمال تو باید قمر چه سود کند
شعر کامل
مولوی
* پبش امواج خوادث پایداری سهل نیست
* مرد باید تا نیندیشد ز طوفان مرد کو؟
شعر کامل
رهی معیری
* سر و زر و دل و جانم فدای آن یاری
* که حق صحبت مهر و وفا نگه دارد
شعر کامل
حافظ