خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 599

1. دلم ربودی و رفتی ولی نمی‌روی از دل

2. بیا که جان عزیزت فدای شکل و شمایل

3. گرم وصول میسر شود که منزل قربست

4. کنم مراد دل از خاک آستان تو حاصل

5. هوایت ار بنهم سرکجا برون کنم از سر

6. وفایت ار برود جان کجا برون رود از دل

7. بحق صحبت دیرین که حق صحبت دیرین

8. روا مدار که گردد چو وعده‌های تو باطل

9. فتاد کشتی صبرم ز موج قلزم دیده

10. بورطه‌ئی که نه پایانش ممکنست و نه ساحل

11. نیازمند چنانم که گر بخاک درآیم

12. ز مهر گلشن رویت برون دمد گلم از گل

13. مفارقت متصور کجا شود که بمعنی

14. میان لیلی و مجنون نه مانعست و نه حایل

15. اگر نظر بحقیقت کنی و غیر نبینی

16. وصال کعبه چه حاجت بود بقطع منازل

17. خلاص جستم ازو طیره گشت و گفت که خواجو

18. قتیل عشق نجوید رهائی از کف قاتل


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چه کند بنده که گردن ننهد فرمان را
* چه کند گوی که عاجز نشود چوگان را
شعر کامل
سعدی
* خاکساری پیشه خود ساز چون آب روان
* سرو را چون بندگان در پیش خود استاده کن
شعر کامل
صائب تبریزی
* ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز
* کز سر صدق می‌کند شب همه شب دعای تو
شعر کامل
حافظ